منابع معتبر تاریخی به نقش مهم آن حضرت در پرچمداری سپاه امام حسین(ع) در صحرای کربلا و دفاع از حریم ولایت و امامت اعتراف کردهاند. عظمت شخصیت و شجاعت بیمثال حضرت اباالفضل(ع) گاهی سبب بیان مطالبی غلوآمیز درباره آن حضرت شده که با روایات صحیح تاریخی سازگاری ندارد.
به مناسبت چهارم شعبان، سالروز ولادت خجسته حضرت عباس(ع)، درباره فضائل و ویژگیهای آن حضرت، نقش ایشان در کاروان سالار شهیدان و شناخت تحریفاتی که درباره آن بزرگوار در برخی از کتابها و مجالس عزاداری نقل شده با حجتالاسلام والمسلمین مصطفی صادقی کاشانی، دکترای تاریخ اهل بیت(ع) و دانشیار گروه سیره اهل بیت(ع) پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفتوگویی انجام دادهایم.
حجتالاسلام دکتر صادقی که پژوهشهای فراوانی را با موضوع نهضت حسینی و عاشورا انجام داده، پیشتر و در گفتوگوهایی انتشار کتابهای فراوان در خصوص حضرت اباالفضل(ع) را نشانه عظمت این امامزاده عظیمالشأن و سردار علمدار کربلا در نزد شیعیان ذکر کرده بود.
به باور این پژوهشگر، هر چند اغلب این کتابها عمومی و به تعبیری بازاری است اما به هر حال نشاندهنده عشق به نهضت حسینی و وفای این شخصیت بزرگ است. برخی از این آثار به کرامات آن حضرت اختصاص دارد که حتی حجم بسیار و مجلدات بسیاری را به چاپ رسانده است.
ما در این گفتوگو علاوه بر نگاهی به القاب و فضائل حضرت عباس(ع) مبتنی بر منابع معتبر تاریخی، سعی کردهایم نگاه آسیبشناسانه به منابع در مورد ایشان را نیز مورد واکاوی قرار دهیم.
در اسناد و کتابهای تاریخی معتبر و قابل اعتماد، چه القاب و فضائلی برای حضرت اباالفضل العباس(ع) بیان شده است؟
حضرت عباس(ع) یکی از فرزندان والامرتبه و نامآور امام علی(ع) است. آن حضرت همچون دیگر همنامهای خود از جمله عموی پدرش، عباس، کنیه ابوالفضل داشت. یکی از القاب معروف ایشان قمر بنیهاشم است. از زمان محاصره امام حسین(ع) در کربلا، لقب سقای کربلا هم به آن حضرت داده شد چون به دستور برادرشان امام حسین(ع)، نیروهای دشمن را کنار زده و همراه با گروهی مسلح برای اردوی امام آب تهیه کردند. از نظر شخصیت، وفاداری حضرت عباس(ع) شهره است؛ زیرا تا آخرین لحظه برای دفاع از اسلام و حقانیت اهل بیت(ع) در کنار برادر گرامیشان ماندند و در این راه جان عزیزشان را فدا کردند. در فضیلت حضرت عباس(ع) همین بس که وقتی نیروهای عمر بن سعد در عصر نهم محرم قصد حمله به امام حسین(ع) را داشتند، امام در عبارتی بسیار بلند فرمودند: برادرم! جانم به قربانت، برو ببین دشمن از ما چه میخواهد. این عبارت یعنی «بنفسی انت» در منابع معتبر تاریخی و مقتلها آمده است.
چرا در منابع تاریخی، کمتر به سیره حضرت عباس(ع) پرداخته شده؛ بهویژه درباره عملکرد آن حضرت در دوران پدر و برادر بزرگوارشان امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) گزارش دقیق و روشنی نداریم؟
سؤال خوبی است؛ بیشتر منابع تاریخی به تاریخ سیاسی میپردازند و حضرت ابوالفضل العباس(ع) نیز بالاتر از پدرش امیرمؤمنان نیست که در دوران ۲۵ سال سکوت او آگاهیهای چندانی درباره ایشان نداریم. شیعیان نیز چندان به تدوین کتب تاریخی نپرداختهاند و اگر مطلبی باشد مثلاً روایتی از معصوم است که درباره جایگاه حضرت ابوالفضل(ع) در بهشت همچون جعفر بن ابیطالب سخن میگوید که دو دستش را در مبارزه از دست داد و به شهادت رسید. تاریخ اسلام گاهی درباره افراد ظالم یا حاکمان و خلفای فاسد مطالب بسیاری دارد چون در صحنه سیاسی حضور داشتهاند اما درباره بسیاری از بزرگان شیعه و حتی برخی شخصیتهای غیرسیاسی اهلسنت و سیره و زندگانی آنان که اتفاقاً برای امروز ما نیاز است، مطلب چندانی نیامده است. البته دلیل اصلی نبود روایات تاریخی معتبر درباره حضرت عباس در دوران امامت حضرت علی(ع) را باید سن کم ایشان دانست. زیرا سن حضرت عباس(ع) در زمان پدرشان به اندازهای نبود که بتوانند در جنگها شرکت کنند. چون آن حضرت هنگام واقعه کربلا ۳۴ سال داشتند و اگر به عقب برگردیم در زمان امام علی(ع) و در جنگهای جمل، صفین و نهروان، ۱۰ تا ۱۲ سال داشتند. از طرفی میدانیم در سیره پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) شرط شرکت در جنگها حداقل ۱۵ سال بوده است. از زمان امام مجتبی(ع) هم گزارش قطعی و صریحی درباره حضرت عباس(ع) نداریم و آنچه هست حضورش در تشییع جنازه برادر و حوادث مرتبط با آن است. با این حال گزارشهایی که از حضرت عباس(ع) از زمان امام حسین(ع) در دست داریم بسیار اهمیت دارد و جایگاه ایشان را در کنار امام زمانِ خود در کربلا نشان میدهد. پس در یاری ایشان از ولایت و امامت در حادثه کربلا ظهور و بروز کرده و شک و تردیدی در آن نیست و بر همه آشکار است که چگونه در صف خاندان پیامبر ایستادند و ایستادگی کردند.
در برخی از منابع آمده حضرت علی(ع) پیش از شهادت، به حضرت عباس(ع) وصیت فرمودند امام حسین(ع) را در صحرای کربلا تنها نگذارند. همچنین آن حضرت را علمدار سپاه امام حسین(ع) در کربلا دانستهاند. این مطالب چقدر با حقایق تاریخی همخوانی دارد؟
این مطلب که امیرالمؤمنین(ع) به حضرت عباس وصیت کرده باشند در کربلا همراه امام حسین(ع) باشند را در کتب کهن و معتبر ندیدهام و گمان میکنم جزو ادبیات متأخر و معاصر باشد که به دلایل عاطفی و برای پیوند دادن رابطه آن حضرت با برادرش مطرح کردهاند. همراهی حضرت ابوالفضل العباس(ع) با برادرش که امام معصوم زمان ایشان بود نیازی به توصیه نداشت و مقام آن حضرت بهگونهای بود که تشخیص دهد باوجود داشتن فامیل در صف دشمن و امان دادن به او، باز هم به برادر وفادار بماند و جان خود را در کف نهد، چنانکه در شب عاشورا نخستین کسی که اعلام وفاداری کرد ایشان بود.
علمدار و پرچمدار بودن حضرت عباس(ع) درست است. نقش اصلی حضرت در واقعه کربلا و روز عاشورا همین پرچمداری است؛ این سِمت در جنگهای صدر اسلام اهمیت داشته و معمولاً افراد شجاع، پرچم را حمل میکردند و تا پرچمدار زنده بود مقاومت و امید به پیروزی وجود داشت. از این رو مسئولیت حضرت ابوالفضل برای سپاه کوچک کربلا مهم بود. در لحظات آخر هم به همراه امام حسین(ع) به سمت شریعه رفتند تا شاید آبی تهیه کنند ولی موفق نشدند چون دشمن، حضرت عباس(ع) را از برادر جدا کرد و ایشان را به شهادت رساند و امام تنها به خیمهگاه بازگشتند.
اتفاقاً در منابر و مجالس عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) بیشتر به سقایی حضرت عباس(ع) برای کاروان امام حسین(ع) و جانبازی و شهادت ایشان در این راه پرداخته میشود، چه جنبههایی از وجود آن حضرت برای شیعیان ناشناخته مانده و میتواند به عنوان الگو معرفی شود؟
به نظرم جنبه مهم عملکرد حضرت ابوالفضل(ع) که گاهی در لابهلای عزاداریها و پرداختن به شجاعت و سقایی آن حضرت مورد غفلت قرار میگیرد، توانایی تشخیص راه خدا و گزینش مسیر درست در دوراهی ماندن یعنی راحتطلبی یا رفتن یعنی مبارزه با ظلم و جهل و ماندن در کنار امام حسین(ع)است. امان شمر بن ذیالجوشن که نسبتی از طرف مادر با فرزندان امالبنین داشت میتوانست عباس و سه برادرش را از صحنه خطری که در انتظار یاران امام حسین(ع) بود خارج کند؛ اما حضرت عباس(ع) با صراحت اعلام کردند وقتی فرزند رسولالله(ص) امنیت ندارد ما هم امان را نمیپذیریم. از این حرکت درسهای اخلاقی بسیاری میتوان گرفت که یکی از آنها به فکر دیگران بودن و فقط خود را ندیدن است. ما در زندگی اجتماعی چه اندازه به فکر دیگران هستیم؟ چقدر خودخواهی و بیتوجهی به دیگران در زندگی ما وجود دارد؟ اینها برای ما پر از آموزه است.
حضرت عباس(ع) جایگاه بسیار والایی در میان شیعیان دارند ولی گاهی در منابع تاریخی متأخر و محافل عزاداری شهدای کربلا، شاهد برخی تحریفات و مطالب مبالغهآمیز در بیان فضائل آن حضرت هستیم. دلیل این مسئله چیست؟
محبت به هر کسی گاه سبب نقل مطالبی غلوآمیز یا نادرست درباره او میشود. عظمت شخصیت حضرت ابوالفضل(ع)، مقام رفیع و ویژگیهایی چون شجاعت ایشان سبب شده مطالبی در برخی کتابها گفته شود که با روایات صحیح تاریخی سازگاری ندارد. مثلاً حضور آن حضرت در جنگ صفین در زمان پدرش و مبارزه با افرادی که نام آنان نیز به اشتباه آمده است و یا خطبه بر بام کعبه که هیچ منبع معتبری آن را تأیید نمیکند و در برخی کتب معاصر آمده یا مبالغه در شجاعت و کشتار دشمن که آمارهایی کاملاً نادرست است، یا کوچک دانستن قبر آن حضرت به دلیل قطعهقطعه شدن پیکر مطهر ایشان پس از شهادت، تنها بخشی از تحریفات درباره این امامزاده عظیمالشأن است که مردود دانستن آنها ذرهای از مقام و بزرگی ایشان نمیکاهد. باید اخلاق نیکو، رفتار کریمانه، شجاعانه و حقطلبانه آن حضرت را مطرح کرد، نه مطالب جذاب و جنجالی که چه بسا قابل الگوگرفتن برای زندگی هم نیست. اگر آگاهیهای ما درباره یک شخصیت بزرگ همانند بسیاری از امامزادگان و منسوبین به اهلبیت(ع) اندک است، باید به همان مطالب اندک پایبند باشیم و از همانها درس زندگی بگیریم. اگر خاندان پیامبر(ص) و ائمه(ع) و فرزندان شایسته آنان و شهدای کربلا را اسوه و الگوی زندگی خود بدانیم نیازی نیست مطالبی نادرست را به هم ببافیم؛ بهخصوص در حادثه عاشورا که جنبه عاطفی آن زیاد است.
نظر شما